برنامه های دانلودی وجک های من

سلام بازدیدکنندگان عزیزامیدوارم که خوب باشید امروز جمعه است ومدرسه ها ۴شنبه شروع به کارمی کنند من اون وقت سرم شلوغ می شه ویک روزدرمی یون می تونم بنویسم بگذریم من چند برنامه ی جدید رابرای شمامی زارم تادانلودکنید برنامه دی دو دی  را برای شماگذاشتم تادانلود کنید خب  می ریم که بزارم:
بخش برنامه ها:

  DirectDVD 5.2

توضیحات: نرم افزاری است قوی مخصوص ایجاد، ویرایش و پخش فایلهای DVD با بالاترین کیفیت. این برنامه می تواند فایلهای DVD را به MP3 تبدیل نماید.

دریافت برنامه:      +     
52/12 MB

 Tiny Personal Firewall Pro v6.0.110

توضیحات: جدیدترین نسخه یکی از فایروال های موجود در بازار نرم افزار که به پیشنهاد نیروی هوایی آمریکا طراحی شده است. ولی به گفته خیلی ها، این فایروال به پای McAfee نمی رسد.

دریافت برنامه:      +     
81/4 MB

  Digital Photo Fixer v2004

توضیحات: برنامه ای است مخصوص ویرایش رنگهای تصاویر. به وسیله این برنامه می توانید میزان روشنایی و اندازه شفافیت عکس را به طور دلخواه تنظیم کنید. همچنین قادر است تصاویر رنگی را به سیاه و سفید تبدیل کند. برنامه فوق امکانات دیگری نیز دارد.

دریافت برنامه:      +     
4/1 MB

 Macromedia Flash MX Professional 2004 v7.2

توضیحات: این هم آخرین نگارش از برنامه مشهور Flash MX محصول کمپانی Macromedia مخصوص خلق تصاویر متحرک برای صفحات وب.

دریافت برنامه:      +     
66 MB


بخش جک های بامزه:

۱-پسرک شیرین زبانی که سه سال بیشترنداشت باشنیدن صدای زنگ تلفن دوید وگوشی تلفن رابرداشت وگفت:
الو-الو
وقتی دیدکه کسی حرف نمی زنه.گوشی راقطع کردوبه طرف مادرش آمدوباشیرین زبانی گفت:
بدجنس ها زنگ می زنندومی روند قایم می شوند.

۲-مرد:آقای دکتر؛من شب ها خوابم نمی برد.اما روزها در اداره خوابم می برد.
دکتر:تختخواب راببر اداره.میزکارت راهم ببر خانه

۳-روزی مردی به ساندویج فروشی رفت وگفت:یک نوشابه لطفا
صاحب مغازه گفت:نوشابه هاگرم است.
مردگفت:اشکالی ندارد.درنعلبکی می ریزم تاخنک شود.

۴-ازپدری پرسیدند:شماچندفرزنددارید؟
پدرگفت:دقیقا نمی دانم که یک فرزندم ۵۰ ساله دارم یا ۵ فرزند۱۰ساله!!!

۵-معلم:۵راباچه جمع کنیم تا ۵۰شود؟
شاگرد:با آه

۶-مادر:چراسرت را جلو بخاری گرفتی؟
ناهید:چون خانم معلم گفته است:هر وقت بیکار شدی سرت را بایک چیزی گرم کن!

۷-معلم به بچه ای که دندانش درد می کرد گفت:بروخانه وبگو مادرت تراببرد و دندانت رابکشد.بچه ازمدرسه که بیرون رفت ومستقیم به دکان بقالی رفت وگفت:حسین بقالی شماکه ترازو دارید لطفا دندان مرا بکشید.

خب دوستان تا عصربای.