شعری از من

خواهی اگر قلب توروشن شود            پیش توعالم همه گلشن شود
درگذرازغصه وازاشک وآه                    خنده بکن ازته دل قاه قاه
خنده بقلب توصفا می دهد               خنده به چشم تواحیامی دهد
خنده به روی تودهدآب ورنگ               می شوی اندربرمردم قشنگ
خنده به هرلب که عیان می شود        گرکه بودپیرجوان می شود
خنده کنددورزتن دردرا                     خنده کندسرخ رخ زردرا
فایده ی خنده بودبیشمار                  زان بشوی شاددرین روزگار
ترک غم رفته وآینده کن                خنده کن وخنده کن وخنده کن.

امیدوارم که از شعرم خوشتان آمده لطفا نظر بدین ممنون.

ناراحتی نداره

 
سلام . خوب هستید . ایرانم که باخت ولی اشکال نداره . بازیه دیگه . یکی می بره یکی می بازه . مگه منچستر نباخت ؟

آقای مایلی کهن!تا کی در بوق می کنید که من می توانم؟دیگر چه می توانید بکنید؟دیگر چه باقی است به جز بخت و اقبال؟باز هم از ما انتظار دارید که صبور باشیم ازشما حمایت کنیم؟باز هم امیدوار باشیم؟بله،با «اما و اگر» می توان صعود کرد.ولی ما این را نمی خواستیم و نمی خواهیم! ما مقتدرانه قهرمان آسیا شده بودیم و باز هم اقتدار مطلوب ما بود...نه بخت و اقبال!
عجب روی ما را سفید کردید!عیدی بس گرانی به ما ارزانی فرمودید!
و چه خوب به جواد کاظمیان دلداری دادیدآن بیچار حالا چقدر باید تأسف بخورد که ای کاش بود و به شما کمک می کرد!

محمد مایلی کهن با همان چهره ی عبوس به یادماندنی،
کسی است که از لحظه ی ورود به فوتبال ایران،هرگز پایش را عقب نگذاشته است؛حتی در مدت(حدودآ)دو سال دوری از میادین فوتبال -به دلایلی که احتمالآ آنها را فراموش کرده- هرگز از میادین مطبوعات دور نبود!

او همواره دوست دارد در دید عموم باشد و نام او همواره بر سر زبان ها!و با عرض پوزش از حضورش،باید اذعان داشت که او مردی «شهرت طلب» است.و اصلآ به این موضوع فکر نمی کند که شهرت طلبی وی ممکن است به قیمت شکستن یک تیم پر امید تمام بشود.و به همین دلیل مسئولیت کاری را پذیرفت که نمی توانست!

این بار نیز همان حکایت گذشته تکرار می شود.گویا حاجی مایلی سال 97 و پیامدهای آن را فراموش کرده است.آن سال بود که مایلی کهن خود و تیمش را در یک منجناب خود ساخته قرار داده بود و به جای درخواست کمک،طوری برخورد می کرد که گویی می گوید:«وارد باتلاق خصوصی من نشوید!»
و اگر کرد،نتیجه اش را دید؛اما عبرت نگرفت!
و حالا این حکایت تکرار می شود و آقای مایلی کهن چشم هایش را بر عیوب مبرهن تیمش در بازی گذشته می بندد و هیچ توصیه ای را نمی پذیرد تا به همه بفهماند که بر اراده ی خود استوار است!

آقای مایلی کهن می شود بفرمایید که محرم نویدکیا در چه پستی بازی می کرد؟و چرا آرش برهانی در بازی محو بود؟و چرا تیم ایران اینقدر خسته بود و به زعم شما بازی خودش را ارائه نداد؟آن سال ها می گفتند مایلی کهن خوب تمرین دادن را بلد نیست و اکنون شما چه خوب ثابت کردید که آنها فقط بد وبیراه می گفتند!
...و
 دوستان این دو قسمت بالا رو دارم تکمیل می کنم  . هر وقت تکمیل کردم به شما می گم.....



سرود های ملی ایران

Listen to the Iranian National Anthem!


و همچنین: